الهی به امیدت....

حالا تو مراد منی و شعر مریدت
حالا نفسی می‌شود آیا نکشیدت

هر بار گره‌خورده نگاهت به نگاهم
یک چشم به حرف آمد و یک چشم شنیدت

دل‌بستگی ساقه خشکیده و ریشه‌ست
دل بستنِ انگشت من و موی سپیدت

بی‌عطر تنت سخت پریشانم و ای کاش
می‌شد کمی از حجره عطار خریدت

ای شانه تو خانه‌ترین خانه ممکن!
سرمستم و در دست من افتاده کلیدت

دل را به تنم می‌کنم و با تو می‌آیم
پیراهن بخت است، الهی به امیدت!

#حسنا_محمدزاده 🌺
دیدگاه ها (۰)

دوستت دارم هنوز

شعر عاشقانه

شعر و دکلمه: حسنا محمدزاده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط